یکی از بزرگترین دستاوردهای 30 سال اخیر، کاهش تعداد افرادی است که در فقر مطلق زندگی میکردند.
در سال 1999، 1.9 میلیارد نفر از جمعیت جهان با درآمدی کمتر از 1 دلار و 90 سنت در روز (طبق تعریف بانک جهانی از فقر مطلق) زندگی میکردند. علیرغم وقفه بوجود آمده ناشی از همهگیری کرونا در این روند، این رقم در اکتبر 2020 به 698 میلیون کاهش پیدا کرده است.
صرف سطح درآمد برای فرار از درد و رنج خانمانسوز فقر مطلق کافی نیست. در صورتی که کالاها و خدمات اساسی در دسترس نباشند، پول داشتن مسئلهای را حل نمیکند.
نکته خطیر در موضوع تعدیل فقر، تأمین کافی چیزهایی است که جهان ثروتمند وجودشان را بدیهی میشمارند. مواد خام برای ساخت غالب کالاهای تولیدی، محصولات پتروشیمی و پلیمری را نیز شامل میشود.
تقریباً هیچ زنجیره تولید مهمی، نمیتوانست بدون محصولات پتروشیمی به کار خود ادامه بدهد.
برای مثال تجهیزات پزشکی، سرنگ، کیسه خون، روپوش بیمارستان، ماسک صورت، قوطی قرص، و ورق قرص و دارو. هیچکدام از اینها بدون محصولات پتروشیمی قابلیت تولید نمیداشتند.
همچنانکه مردم از فقر مطلق بیرون آمدند و اقتصادها به سمت ثروتمندتر شدن رفتند، خدمات روز پزشکی نیز بیشتر در دسترس مردم قرار گرفت.
پلیاتیلن، و فیلم رزین پلیاتیلن ترفتالات، موجب شدند تا محصولات غذایی تازه و سالم بمانند. عدم دسترسی به محصولات غذایی، از بزرگترین عوامل سوء تغذیه در جهان در حال توسعه نبود. بلکه دلیل سوء تغذیه در این کشورها، مصرف خوراکیهایی فاسد شده بود.
در این حوزه نیز لولههای آب تولید شده از پلیاتیلن سنگین باعث ارتقاء میزان برداشت محصولات زراعی و تأمین آب آشامیدنی شد و لولههای فاضلاب تولید شده از پلیوینیل کلرید (پیویسی) نیز سیستمهای تصفیه مدرن را بوجود آوردند.
تلفنهای همراه و موتورهای اسکوتر (تأکید میکنیم که طبیعتاً از محصولات پتروشیمی تولید میشوند) امکان بالا رفتن مردم از نردبان درآمدی را فراهم کردند.
تلفنها برای سازماندهی کسبوکارهای کوچک و دسترسی به اعتبارهای خرد استفاده شد، و اسکوترها نیز برای رفتن به بازارها و رسیدن به قرارهای ملاقات در سر ساعت مقرر.
پوشاک پلیاستری ارزان و بادوام بود و قابلیت تولید در حجم بالا را داشت و زمینهایی که میتوانستند صرف کشت محصولات خوراکی شوند را برای کشت پنبه تصاحب نمیکرد.
همچنانکه میلیونها نفر از نردبان درآمدی بالاتر رفته و از فقر مطلق فاصله قابل توجهی گرفتند، این افراد توانایی یافتند تا برای اولین بار رایانه، تلویزیون، ماشین لباسشویی، یخچال، و خودرو بخرند.
این نکته دلیل وجود دادههای بخش چپ نمودار در ابتدای مطلب را برایمان نمایان میکند.
آنچه مشاهده میکنید مقایسه تقاضای جهانی برای پنج رزین مصنوعی (آکریلونیتریل بوتادین استایرن، پلیاستایرن انبساطی، فیبر پلیاستر، پلیاستایرن، و پیویسی) در جهان توسعه یافته و جهان در حال توسعه است. در اینجا بر 20 سال اخیر، از 2001 تا 2020 تمرکز میکنم.
دادههای عرضه و تقاضای آیسیس نشان میدهد که مصرف انباشه جهان توسعه یافته از این پنج پلیمر، 579 میلیون تن بوده است. در جهان در حال توسعه نیز، این رقم، 1.4 میلیارد تن بوده است.
20 سال آینده بیش از پیش حول محور جهان در حال توسعه است؛ اگر چین را جزو این جهان حساب کنیم
حالا به دادههای بخش راست نمودار نگاه کنید.
در بیست سال آینده از 2021 تا 2040، طبق پیشبینیها تقاضای جهان توسعه یافته برای این پنج پلیمر با افزایشی 10 درصدی به 637 میلیون تن خواهد رسید. درحالیکه طبق برآوردها تقاضای جهان در حال توسعه با رشد 134 درصدی به 3.4 میلیارد تن میرسد.
همانطور که هفته گذشته اشاره کردم، در زمینه پلیاتیلن و پلیپروپیلن نیز ماجرای مشابهی وجود دارد.
البته میتوان استدلال کرد که در پیشبینیهای 20 سال آینده نباید چین را بهعنوان کشوری در حال توسعه قلمداد کنیم. حتی در حال حاضر نیز، باتوجه به برخی شاخصها، این کشور به سبب رشد اقتصادی قابل توجهاَش در جایگاهی مابین اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه قرار دارد.
طبق این مقاله بیبیسی، در سال 1990، بیش از 750 میلیون نفر از مردم چین (بیش از دو سوم جمعیت این کشور) زیر شاخص بینالمللی خط فقر قرار داشتند.
بیبیسی در این مقاله اضافه میکند که تا سال 2012 این رقم، به کمتر از 90 میلیون کاهش پیدا کرده، و تا 2016 (آخرین سالی که آمار و ارقام بانک جهانی در این زمینه در دسترس است)، جمعیت زیر خط فقر چین به 7.2 میلیون نفر (0.5 درصد از کل جمعیت این کشور) رسیده است.
در صورتی که در پیشبینیهای 2021 تا 2040، چین را به جهان توسعه یافته اضافه کنیم، آمار و ارقام کاملاً متفاوت خواهد بود.
جهان توسعه یافته بعلاوه چین 3 میلیارد تن از مصرف انباشته را به خود اختصاص خواهند داد در حالیکه کشورهای جهان در حال توسعه (آفریقا، آسیا و اقیانوسیه، کشورهای شوروی سابق، غرب آسیا، و آمریکای جنوبی و مرکزی) 993 میلیون تن مصرف خواهند داشت.
دلیل این اختلاف بسیار زیاد در مصرف آن است که طبق پیشبینیها سهم چین از تقاضای جهانی بر پنج رزین ذکر شده بین سالهای 2021 تا 2040 در بازه 58 تا 60 از کل سهم جهانی خواهد بود. سهم این کشور در 2001، 27 درصد بود که تا سال 2020 به 59 درصد افزایش پیدا کرد.
اما مجدداً به گزارش بیبیسی، نخست وزیر چین لی کهچیانگ سال گذشته اعلام کرد که هنوز 600 میلیون نفر از جمعیت این کشور ماهیانه 1000 یوآن (معادل 154 دلار) درآمد دارند. به گفته وی این رقم برای اجاره خانه در شهرها کافی نیست.
همچنین احتمال میرود که چین بهعنوان واصل جهان در حال توسعه ایفای نقش کند. این امر میتواند از طریق برونسپاری تولیدات کمارزشتر، واردات مواد خام از جمله نفت، گاز و پتروشیمی، و سرمایهگذاری در حوزه زیرساخت بواسطه ابتکار کمربند و جاده (راه ابریشم) محقق شود.
ازاینرو منطقی است که چین را در ستون کشورهای جهان در حال توسعه نگه داریم.
پتروشیمیهای متعارف تنها راه تحقق این تقاضا
خواسته همه ما میبایست مشاهده این حجم از رشد پتروشیمی در جهان در حال توسعه باشد زیرا این شاخص نشاندهنده پیشرفت بیشتر در مبارزه با فقر مطلق است.
این نوع از رشد همچنین به معنای فاصلهگیری هرچه بیشتر مردم با فقر مطلق و حرکت به سمت طبقه میاندرآمد است.
البته ما باید در رابطه با نحوه تحقق این تقاضا واقعگرا باشیم. بعید است که فناوریهای بازیافت بتوانند در مقیاسی کافی به تحقق این تقاضا کمک کنند.
بازیافت شیمیایی برخی اوقات بهعنوان راهحلی معجزهآسا قلمداد میشود؛ جایگزینی کلی بجای ساخت تعداد بیشتری از کراکرها و ریفورمرهای بخار، و واحدهای پاییندستی متعارف.
دلیلش آن است که این فرایند مخلوطی از پسماندهای پلاستیکی را به نفتا تبدیل میکند. از نفتا نیز میتوان برای تولید هر پلیمری استفاده کرد. بازیافت مکانیکی بازه محدودتری از پلیمرها را به ما میدهد.
اما تصورات بر این است که بازیافت شیمیایی تا ده سال دیگر تجاریسازی خواهد شد. احتمال میرود که مقیاس واحدهای تجاری بسیار اندک باشد.
میبایست واحدهای بازیافت شیمیایی بسیار زیادی ساخته شوند تا تقاضا مورد تحقق قرار بگیرد و در نتیجه هزینههای سرمایهگذاری بالا خواهد بود.
همچنین هنوز کاملاً مشخص نیست که بازیافت شیمیایی در مقیاس بزرگ نسبت به پتروشیمیهای متعارف ردپای کربنی کمتری داشته باشد؛ بویژه باتوجه به اینکه حداقل برخی از ظرفیتهای جدید و متعارف پتروشیمی از فناوریهای تعدیل کربن استفاده میکنند (نظرات بنده درباره این فناوریها و تبعاتشان در ادامه مطلب آمده است).
ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که، واحدهای بازیافت شیمیایی، درکنار نفتا، حجم قابل توجهی دیزل نیز تولید میکنند.
آیا امکان دارد که افزایش دسترسیپذیری دیزل موجب بیاشتیاقی به استفاده از خودروهای الکتریکی شود؟ این مسئله برای توازن کربن بازیافت شیمیایی در مقابل پتروشیمی متعارف چه معنایی خواهد داشت؟
ما میبایست این موضوع را نیز در نظر داشته باشیم که پتروشیمی تا چه میزان عمیقی با زنجیرههای تولید عجین است.
همچنانکه فشارها برای رفتن به سمت پایداریپذیری افزایش پیدا میکند استفاده از پلاستیک یکبار مصرف نیز میتواند با دیگر مواد جایگزین شود.
اما تصور کنید چه میزان هزینه تحقیق و توسعه برای جایگزینی پلاستیکهای متعارف در خودرو، دستگاههای پزشکی، بستهبندی پزشکی، و کالاهای سفید (وسایل آشپزخانه) و وسایل الکترونیکی نیاز است. و البته فرض بر این است که این فعالیتهای تحقیق و توسعهای اصلاً موفقیتآمیز باشند.
اگر بخواهیم رشد 134 درصدی تقاضا برای پنج پلیمر فوقالذکر را در جهان در حال توسعه محقق کنیم (و همانطور که پیشتر گفتم همهمان باید خواهان چنین رشدی باشیم) تنها گزینه واقعگرایانه ساخت تعداد بیشتر واحدهای پتروشیمی متعارف است.